- گند دماغ
- متکبر بد دماغ: گفت: حالا تو هم برای من ناز میکنی ک راستی که تازگیها خیلی گند دماغ شده ای
معنی گند دماغ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گنده بینی، کسی که بینیش بد بو باشد، کنایه از متکبر، مغرور، کنایه از بدخلق
کسی که بینی اش بوی بد دهد: گنده دماغی بنفشه بوی نه کالوخ گنده دهانی کرفس خای نه کیکیز. (سوزنی)، متکبر مغرور، زود رنج، بد خلق
عربده کننده معربد مست: و آخر زمانیان راسکر حرام شد زیرا که ضعیفتر بعضو گرم دماغتر بودند از خوردن می، متکبر خود پرست
کسی که دهان وی بوی بد دهد: اسد (دلالت کند بر)، . . گند دهان
حالت و کیفیت گنده دماغ
ناخرسند دژم آنکه بسختی خشنود گردد ناراضی، متکبر پر افاده
پلیدیی که در بینی جمع آید کثافات بینی
آب داغ که در آن قند حل کرده باشند
مقداری آب جوش که در آن قند حل کرده باشند