جدول جو
جدول جو

معنی گند دماغ - جستجوی لغت در جدول جو

گند دماغ
متکبر بد دماغ: گفت: حالا تو هم برای من ناز میکنی ک راستی که تازگیها خیلی گند دماغ شده ای
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گنده دماغ
تصویر گنده دماغ
گنده بینی، کسی که بینیش بد بو باشد، کنایه از متکبر، مغرور، کنایه از بدخلق
فرهنگ فارسی عمید
کسی که بینی اش بوی بد دهد: گنده دماغی بنفشه بوی نه کالوخ گنده دهانی کرفس خای نه کیکیز. (سوزنی)، متکبر مغرور، زود رنج، بد خلق
فرهنگ لغت هوشیار
عربده کننده معربد مست: و آخر زمانیان راسکر حرام شد زیرا که ضعیفتر بعضو گرم دماغتر بودند از خوردن می، متکبر خود پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گند دهان
تصویر گند دهان
کسی که دهان وی بوی بد دهد: اسد (دلالت کند بر)، . . گند دهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده دماغی
تصویر گنده دماغی
حالت و کیفیت گنده دماغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد دماغ
تصویر بد دماغ
ناخرسند دژم آنکه بسختی خشنود گردد ناراضی، متکبر پر افاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ان دماغ
تصویر ان دماغ
پلیدیی که در بینی جمع آید کثافات بینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قند داغ
تصویر قند داغ
آب داغ که در آن قند حل کرده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ان دماغ
تصویر ان دماغ
((اَ. دَ))
کثافات بینی، پلیدی جمع شده در بینی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قند داغ
تصویر قند داغ
مقداری آب جوش که در آن قند حل کرده باشند
فرهنگ فارسی معین